امشب میخوام یه جور دیگه باشم یه جور خوب میخوام امشب از این حالت یکنواختی در بیاد .میخوام یه شام خوشمزه بپزم .بعدش به خودم برسم .اصلا چطوره امشب بریم پارک و بجای فست فود وچیپس و پفک و... مثلا میوه  و آجیل و چای سبز بخوریم .شامم پای خودم . ما هر وقت میریم پارک حرف کم میاریم اصلا هیچ موضوعی پیدا نمیکنیم که بخوایم در موردش صخبت کنیم . نمیدونم بقیه زن و شوهر ها راجع به چی حرف میزنن .نه من اهل حرف زدنم نه شوهرم .واسه همین هم همیشه یه سکوت خاصی بینمونه .هر وقت ازش میخوام برام در مورد یه روز کاری صحبت کنه تو دو سه جمله همرو تعریف میکنه .خوب البته منم همینطوریم .فکر میکنم اگه یه چند تا جوک از اینترنت بگیرم مثلا این ۵ دقیقه تبدیل به ۱۰ دقیقه حرف زدن بشه .ای بابا بازم از هیچی بهتره که.اگه کسی هست که بتونه در این مورد راهنماییم کنه و حال نظر دادن داشته باشه خیلی خوشحالم  میکنه . 

  

نظرات 2 + ارسال نظر
al یکشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 06:27 ب.ظ http://scene.blogsky.com

اگه از دعوا نمی ترسی عقاید احمقانه ی شوهرت، یا رفتارهای احمقانه ش رو مسخره کن! برای دفاع از اونا گمونم می افته به حرف زدن!

دختر زمستون دوشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:47 ب.ظ http://2khtarezemestoon.blogsky.com

چرا سعی نمی کنی ازش حرف بکشی... خواسته هاش ... آرزوهاش ... علایقش ... تنهایی های دو نفره فرصتیه واسه بهتر شناختنش ... از خودت بگو تا عادت کنه به شنیدن و کم کم وادارش کن به حرف زدن .. البته من تجربه شوهر داری ندارما! ولی تجربه ی سکوت با یه آدم کم حرفو چرا ..!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد